خیلى آرومن توی لحظه های تکرار، هر نفس بی تو شکستم، بی تو قلب زمستون، شاخه ای شکسته هستم احساسِ شهری بین راهی در من است خودت را تصور کن بی (او) … هنوز هم دلم تنگ می شود برای محض حرف زدنت و برای تکیه کلامهایت که نمی دانستی فقط کلام تو نبود من هم به آنها … تکیه داده بودم در دل دردیست از تو پنهان که مپرس تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس با این همه حال و در چنین تنگدلی جا کرده محبت تو چندان که مپرس یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن . . . . . . تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد یه بغض شکسته رفیق گلو شد . . . . . . احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . . . . . این دلی که شکستی مال من نبود خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . . . . . کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . . . . . خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . . . . . تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت . . . . . . با تو بودن خیلی وقته که گذشته بی تو بودن مثل مهر سرنوشته حالا اسم تو را هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . . . . . از دشمنان برند شکایت به دوستان / چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟ . . . از تو متنفرم حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان هم دوستم داشته باشی برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون باید بمانی و خوشبختی من و بد بختی خود را ببینی . . . منتظر آن روز هستم مانند روزی که رفتی و گفتی دیگر باز نمی گردی . . . زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران . . . . . . تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . . . . . گفتی شتاب رفتن من از برای توست / آهسته تر برو که دلم زیر پای توست . . . . . . یادمان باشد: اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم که در این بحر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم . . . . . . تو دل منو شکستی و لی من دل تو رو نمی شکنم چون یک دل شکسته بهتر از دو دل شکسته است . . . . . . دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین سیـ ـنه را ساختی از عشقش سر شارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترین . . . دیدی ای دل ؟ . . . به تو سپرده بودمش با هزار و یک امید و حالا برای هزارو یکمین بار دلم را می برم تا شکستگی اش را گچ بگیرند! . . . از من نخواه ببخشمت هرگز نمیبخشم تورو حتی اگه ببخشمت خدا نمیبخشه تورو . . . . . . بنویس ای سنگتراش عاقبت شدم فداش ، بنویس تا بدونه عمرمو دادم براش . . . . . . بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم باشد که نباشیم و بدانند که بودیم . . . . . . ز کویت رفتم و الماس ِ طاقت بر شکستم برو با یار ِ خود بنشین که من بارِ سفر بستم که بعد ِ رفتنم جانا هزار افسوس خواهی خورد فلانی یار ِ خوبی بود و من ،قدرش ندانستم . . . . . . وقتی دلمو شکستی حس کردم بیشتر دوستت دارم چون حالا دلم چندین تیکه داشت که هر کدوم جداگونه دوستت داشت . . . . . . فکر میکردم که برام یه رفیق و همدمی تو کویر آرزو باران رحمتی به گمونم آخر عاشقای عالمی بذار راحتت کنم ، فکر میکردم آدمی! . . . چقدر سخته کسی رو که دوستش داری نتونی بهش بگی که دوستش داری وچقدر بده که کسی تورو دوست داشته باشه واینو نتونه بهت بگه . . . . . . چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید وبجاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه لبریز کنید و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری . . . . . . چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده . . . . . . چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی . . . . . . چقدر سخته وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری . . . .
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 9300
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1